شقایق

خدایا ما را به مرتبه ای از عزت تعالی ببخش که سر جزدر مقابل تو فرود نیاوریم و به مرتبه ای از خضوع تنزل ده تا خود را از احدی برتر ندانیم!

شقایق

خدایا ما را به مرتبه ای از عزت تعالی ببخش که سر جزدر مقابل تو فرود نیاوریم و به مرتبه ای از خضوع تنزل ده تا خود را از احدی برتر ندانیم!

شقایق
۱۰
تیر ۹۲

امروز سخنی از مقام معظم رهبری خواندم که خیلی مرا به فکر فروبرد .

ایشان فرمودند : انتظار ، یک عمل است ، یک آماده سازی است ، یک تقویت انگیزه در دل و درون است ، یک نشاط و تحرک و رویایی است در همه ی زمینه ها . و اینجاست که در می یابیم یک منتظر واقعی چه وظیفه ی سنگینی بر دوش دارد .

می گویند علامه حلی در شب جمعه ای تنها به زیارت امام حسین (ع) می رفت . سواره بود و شلاقی در دستش . اتفاقا در راه عربی که پیاده به سمت کربلا می رفت ، با او همراه شد .بین راه مرد عرب مسئله ای را مطرح کرد . علامه حلی خیلی زود فهمید مرد عرب بسیار با اطلاع و عالم است . چند سوال کرد تا بفهمد مرد عرب چه عیار علمی دارد . او هم همه را جواب داد علامه از علم مرد عرب به وجد آمده بود و جواب تمام مشکلات علمی اش را یکی یکی می گرفت . در بین سوال و جواب ها نظرشان متفاوت شد . علامه فتوای عرب را قبول نکرد و گفت این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و روایتی برای استناد ندارد . مرد عرب گفت : دلیل این حکم که من گفتم ، حدیثی است که شیخ طوسی در کتاب تهذیب نوشته است . علامه گفت : این حدیث را در تهذیب ندیده ام . مرد عرب گفت : در آن نسخه ای که تو از تهذیب داری از ابتدا بشمار ، در فلان صفحه و فلان سطر پیدا می کنی .

علامه از شدت علم و دانستن غیب شک برد که شاید همراهش امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است . ناگاه شلاق از دستش افتاد . مرد عرب خم شد تا شلاق را بردارد . علامه گفت : به نظر شما ملاقات با امام زمان ( عج ) امکان دارد ؟ مرد عرب شلاق علامه را در دستش گذاشت و گفت : چطور نمی شود در حالی که دستش در دستان توست . علامه از بالای مرکبش پایین افتاد و پای امام زمان را بوسید و از شوق زیاد بیهوش شد . به هوش که آمد ، هیچ کس در آن جا نبود . ناراحت و افسرده شد . وقتی به خانه برگشت ، کتاب تهذیبش را برداشت و به صفحه ای که امام گفته بود نگریست و حدیث را دید . کنار حدیث و در حاشیه کتاب نوشت : این حدیثی است که مولای من صاحب الامر من را به آن خبر دادند .

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۲ ، ۱۹:۰۹
ب.م.ن
۰۹
تیر ۹۲

قال علی ( ع ) :

خیر المکارم الایثار      ( غررالحکم ، ص 376 )

بهترین کرامت اخلاقی برای انسان ها ایثار است .



امام خمینی ( ره ) :

در حدیث است که حضرت امیر ( ع ) جامه ای خریداری فرمود و از آن خوشش آمد و آن را صدقه داد و فرمود : شنیدم رسول خدا ( ص ) می فرمود : کسی که غیر را بر خودش اختیار کند ، خداوند بهشت را روز قیامت برای او اختیار کند .        ( چهل حدیث  ص 491 )



از گلوی خود ربودن وقت حاجت همت است                                     

  ورنه هر کس وقت سیری پیش سگ نان افکند

                                                                                                                                                          ( صائب )

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۵:۲۹
ب.م.ن
۰۴
تیر ۹۲

این روزها خیلی سرم شلوغ بود و اصلا نتونستم پای کامپیوتر بیام ( البته به جز کارهای خیلی ضروری ) تا چه رسد به اینکه بتونم پست بزارم .البته هنوزم کارم تموم نشده و می شه گفت این فرصت فقط یک زنگ تفریحه !!!

اما امیدوارم که همه ی کارها و فرصت نداشتنا مثل من برای کار خیر باشه . ( به قول معروف همیشه به عقد و عروسی )

اما حالا با تأخیر این ماه عزیز را به همه ی دوستان تبریک می گم .

پیامبر اکرم (صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله):
ماه شعبان ماهى است که اعمال انسانها بالا مى رود در حالیکه مردم از آن غفلت مى کنند.


امام صادق (علیه السلام):
هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل کند، خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برایش محسوب می‏کند.


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۲ ، ۲۱:۱۹
ب.م.ن
۱۸
خرداد ۹۲

سلام دوستان

به گزارش جهان به نقل از جام، به دنبال تهدید تروریستهای سلفی سوری مبنی بر جسارت به آستان مقدسه حرم حضرت زینب (سلام الله علیها)؛ پرچم گنبد حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) بر فراز گنبد حرم خواهر گرامی‌شان به اهتراز در آمد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۴۳
ب.م.ن
۱۷
خرداد ۹۲
بعثت یعنی برگزیده شدن و بعثت پیامبر انتخاب شدن بود ، انتخابی در دوران جهالت و از میان مردمی که در نادانی به سر می بردند ، انتخابی از جانب خدا و برای مأموریتی بزرگ  و چه زیباست که خدا تو را انتخاب کند .
انگیزه بعثت نزول وحی و قرآن بود و انگیزه نزول قرآن نزدیک شدن به پروردگار و تزکیه نفس .
امروز عید مبعث است ، یکی از بزرگترین اعیاد ما مسلمانان و امّا 24 سال پیش در چنین روزی دنیا صدای گریه ی کودکی را شنید که امروز بهانه ای برای خندیدن من است . امروز را با هم لبخند بزنیم .
دخترم 24 سال است که در گلخانه ی دلم گل محبتی را که خودت کاشته ای آبیاری می کنم .
مهربانترین گل دنیا تولدت مبارک . 


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۲ ، ۰۸:۴۷
ب.م.ن
۱۴
خرداد ۹۲

امام هفتم عابدترین مردم اهل زمان خود بود و روایت شده که شب ها برای نوافل برمی خاست و پیوسته نماز می خواند تا هنگام نماز صبح می رسید و بعد از نماز صبح نیز تا طلوع آفتاب به اذکار و تعقیبات می پرداختند.
آمده است که ایشان  این دعا را بسیار می خواندند که 'اللهم انی اسئلک الراحه عند الموت و العفو عند الحساب' یعنی خدایا از تو راحتی در هنگام مرگ و گذشت و بخشش در هنگام حساب قیامت را خواستارم.
کنیه امام هفتم، ابوالحسن و لقب ایشان کاظم بود و کاظم به کسی گفته می شود که خشم خود را فرو می برد.

لقب دیگر امام کاظم در میان مردم باب الحوائج است و توسل به آن حضرت برای شفای امراض ظاهری و باطنی تجربه شده است و نقل شده که امام صادق (ع) به برکت ولادت این مولود مبارک سه روز به مردم اطعام دادند.

حضرت کاظم ( ع) دارای قامتی معتدل بود . صورتش نورانی و گندمگون و رنگ مویش سیاه و انبوه بود . بدن شریفش از زیادی عبادت ضعیف شد ه ، ولی همچنان روحی قوی و قلبی  تابناک داشت . امام کاظم به تصدیق همه مورخان ، به زهد و عبادت بسیار معروف بوده است . موسی بن جعفر از عبادت و سختکوشی به " عبد صالح " معروف و در سخاوت و بخشندگی مانند نیاکان بزرگوار خود بود .

ولادت امام موسی کاظم (ع) در هفتم صفر سال ۱۲۸ هجری قمری یعنی ۱۳۰5 سال پیش در منزلی میان مکه و مدینه بود. عمر شریف امام هفتم ۵۵ سال بود که در ۲۰ سالگی به امامت رسید و ۳۵ سال مدت امامت آن حضرت بود و قول مشهور آن است که امام هفتم (ع) در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری در بغداد به دستور هارون الرشید و در زندان سندی بن شاهک به شهادت رسیدند.

مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است ، البته غیر از حضرت ولی عصر (عج) .

قال امام موسی کاظم ( ع ) : کسی که هر روز خود را ارزیابی نکند، از ما نیست .

زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده

خواست پرواز کند دید پرش افتاده

می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست

بس که شلاق به جان کمرش افتاده

آدم تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد

چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده

گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد

چند تاری مژه از پلک ترش افتاده

هر کس ایام کهنسالی عصا می خواهد

پسرش نیست ببیند پدرش افتاده

آن که از کودکی اش مورد حرمت بوده ست

سر پیری به چه جایی گذرش افتاده!

به جراحات تنش ربط ندارد اشکش

حتم دارم که به یاد پسرش افتاده


***
شعر از حسین رستمی ***


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۶
ب.م.ن
۱۴
خرداد ۹۲

سال ها می گذرد ، حادثه ها می آید                              

  انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

راز معجزه نیمه خرداد برای ما ایرانی ها هنوز گشوده نشده است .. نیمه خرداد فصل اول افسانه ای است که ایرانی ها واقعیت آن را با چشمان خود دیده اند .ایرانی ها راز های نهانی خرداد را سینه به سینه و نسل به نسل حفظ کرده اند .سالهامی گذرد اما خرداد را هیچ یک از ایرانی ها فراموش نکرده اند .گویا فرزندان ایران در شگفتی های خرداد منتظر واقعه ای بس عظیم هستند ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۲۵
ب.م.ن
۱۳
خرداد ۹۲

یادم میاد خرداد 68 هنوز 21 سال بیشتر نداشتم و در یک روستای دور افتاده در یک درّه واقع در میان چند کوه ، تازه دومین سال خدمتم بود . در آن روستا علاوه بر اینکه مدیر آموزشگاه بودم 2 الی 3 کلاس را تدریس می کردم .درست که تعداد شاگردها کم بود اما بهر حال کار نسبتا سختی بودالبته با توجه به جوان بودن من و کم بودن سابقه ی کاری .

چند روزی بود که امام در بیمارستان بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند .دلهای هزاران ایرانی به خاطر سلامتی ایشان می تپید و بر لبهایشان دعای " امن یجیب " بود . شب 14 خرداد تلویزیون اعلام کرد که حال امام خوب نیست و از مردم خواست که برای سلامتی امامشان دعا کنند . صبح روز چهاردهم اخبار ،  خبر تکان دهنده ی ارتحال امام را پخش کرد ، خبری که علاوه بر ایران می توان گفت دنیا را تکان داد و همه ی مسلمانان را به سوگ نشاند .

من که با همکارم ( یکی از همکاران که در همان مدرسه معلم بود ) در همان روستا خانه ای اجاره کرده و زندگی می کردیم ، با کمک بچه ها مدرسه را سیاه پوش کرده و مراسم عزاداری در مدرسه و حتّی مسجد روستا برگزار کردیم .

هر سال در این ایام به یاد امام ، آن روز ها ، آن بچه ها و آن مدرسه و روستا میفتم . دل می خواد یه بار دیگه به اون روستا برم و ازبچه هاخبری بگیرم . البته از تعدادی از اونها خبر دارم ولی از همه نه .

با امید به اینکه همگی در پناه خدا سالم و موفق و همچنین در خط ولایت فقیه باشند . ان شاءاللّه

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۹
ب.م.ن
۱۱
خرداد ۹۲

الهی ، به سوی تو آمدم ، به حق خودت مرا به من برمگردان !

الهی ، اگر بخواهم شرمسار و اگر نخواهم گرفتار .

الهی ، ظاهر که این قدر زیباست ، باطن چگونه است ؟

الهی ، دل بی حضور ، چشم بی نور است ، نه این صورت بیند و نه آن معنا .

الهی ، فرزانه تر از دیوانه تو کیست ؟

الهی ، شکرت که فهمیدم که نفهمیدم !

الهی ، شکرت که این تهیدست پابست تو شد .

الهی ، نه خاموش می توان بود و نه گویا ، در خاموشی چه کنیم ؟

الهی ، وای بر من اگر دلی از من برنجد !

الهی ، در بسته نیست ، ما دست و پا بسته ایم .

الهی ، دلخوشم که الهی گویم .

الهی ، دل به جمال مطلق داده ایم ، هر چه باداباد !

الهی ، کی اللّه گفت و لبیک نشنید ؟

الهی ، هر چه پیش آمد خوش آمد که مهمان سفره توایم .

الهی ، اگر خدا خدا نکنیم ،چه کنیم ؟ و اگر ترک ماسوا نکنیم ، چه کنیم ؟ 

آیت اللّه حسن زاده آملی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۰۴
ب.م.ن
۱۱
خرداد ۹۲

یک چشم به تکلیف سیاسی داریم                                          یک چشم به قانون اساسی داریم

چون سید علی ستون دین داری ماست                                    در سایه او روح حماسی داریم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۰
ب.م.ن