شقایق

خدایا ما را به مرتبه ای از عزت تعالی ببخش که سر جزدر مقابل تو فرود نیاوریم و به مرتبه ای از خضوع تنزل ده تا خود را از احدی برتر ندانیم!

شقایق

خدایا ما را به مرتبه ای از عزت تعالی ببخش که سر جزدر مقابل تو فرود نیاوریم و به مرتبه ای از خضوع تنزل ده تا خود را از احدی برتر ندانیم!

شقایق

۱ مطلب با موضوع «دعای مادر» ثبت شده است

۱۹
تیر ۹۲


امروز داشتم یک مطلب در باره ی دعای مادر می خواندم .ناگهان به یاد مادر خودم افتادم ، آن وجود نازنینی که یازده سال است صدای زیبایش را نشنیده ، روی ماهش را ندیده و از حرفها و صحبت های مفیدش بهره ای نبرده ام . دریافتم که واقعا چه زود دیر می شود . ما انسان ها اکثرا با خود فکر می کنیم هنوز فرصت هست ، وقت داریم ، فردا چنین و چنان خواهم کرد یا فلان کار را از دیگری یاد خواهم گرفت ، اما ناگهان می بینیم که دیر شده و در حسرت خواهیم ماند که چرا زودتر به فکر نیفتادم . تازه آن وقت قدر آن عزیزی را که در کنار خود داشتیم می دانیم که دیگر در کنار ما نیست . ولی باز هم اگر به اندازه یک دعا ی خیر از مادر بدرقه راهمان باشد ، همان برای دو دنیایمان کافیست .

خداوند تمامی مادران خفته در خاک را قرین رحمت خویش فرموده و سایه همه ی مادران در قید حیات را بر سر فرزندانشان مستدام بدارد .روح مادر مرا نیز با اجدادمطهرش ( ائمه معصومین ) محشورفرماید .   آمین

ابو یزید بسطامی را پرسیدند که این بزرگی میان خلق و این معروفی را به چه یافتی ؟ گفت : به دعای مادر . شبی مادرم از من آب خواست . در خانه آب نبود . کوزه برداشتم و از جوی آب آوردم . چون بر سر مادرم آمدم خوابش برده بود ، گفتم اگر بیدارش کنم ، بزه کرده ام ، پس ایستادم تا بیدار شود . بامداد از خواب بیدار شد . گفت چرا اینجا ایستاده ای ؟ ماجرا برایش بگفتم . برخاست ، نماز خواند و پس از نماز دعا کرد : " الهی چنانکه این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت ، اورا در میان خلق بزرگ و عزیز دار . " 

بستان العارفین و تحفه المریدین                       نوشته عمر بن حسن سمرقندی

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۰:۵۳
ب.م.ن